دکتر محسن حاجی زینالعابدینی در گفتوگو با روابط عمومی دانشگاه شهید بهشتی:
کتابخانهها و مراکز فرهنگی ستونهای جامعهاند و باید مورد حمایت جدی قرار بگیرند
دکتر محسن حاجی زینالعابدینی، استادیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است؛ ایشان ریاست کتابخانة مرکزی دانشگاه شهید بهشتی را نیز بر عهده دارند. با ایشان گفتوگویی ترتیب دادیم که تفصیل آن را ذیلاً مشاهده میکنید.
- بهعنوان مدخلی برای ورود به بحث، از تجربیات خود در قریب به دو سال اخیر و شرایط آموزش در دوره پاندمی بفرمایید. به نظر شما چه معایب و محاسنی برای آموزش مجازی میتوان برشمرد؟
این شرایط هم نکات مثبت دارد و هم نکات منفی. نکته مثبت این که دانشگاه ما با توجه به تجربه در آموزش مجازی قبل از پاندمی، توانست بهسرعت خود را با شرایط جدید وفق دهد و از میانه اسفند 98 کلاسهای ما شروع شد. بهویژه بنده و همکاران خودم در گروه علم اطلاعات و دانششناسی که تجربه آموزش مجازی را داشتیم و با سامانهها و کلاس مجازی آشنا بودیم، سریعاً موفق شدیم این کلاسها را برگزار کنیم. این که دانشجویان میتوانند هر یک در گوشهای کشور باشند و باز هم کلاسها بهراحتی برگزار شود، تجربه خوب و جالبی است. امکان به اشتراک گذاشتن بسیاری از اطلاعات نیز در این فضا وجود دارد که مزیتی مطلوب است. البته که معایبی چون عدم ارتباط رو در رو وجود دارد. کلاسهای مجازی برای اساتید خستهکننده است، چرا که باید در یک جای ثابت بنشینند و حواسشان به سیستم باشد و با هدست و میکروفون ارتباط بگیرند. با این حال، از وقتهای پیشآمده بهخاطر صرفهجویی در رفت و آمد توانستیم برای انجام کارهایی که در گذشته بهسختی امکان انجام داشت، بهره خوبی ببریم.
- نظر به تخصص شما در حوزه کتابداری، تأثیر دوره کرونا و زندگی مجازی را بر آینده کتابداری چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ما به سمت حذف شدن کتابخانههای فیزیکی و جایگزینی کتابخانههای مجازی در حرکتایم؟ در صورت پاسخ مثبت به این پرسش، این روند تا چه حد مطلوب است و چه مزایا و معایبی در بر دارد؟
این یک پرسش اساسی است. بهطور شفاف باید گفت به این زودی کتاب و کتابخانه فیزیکی از بین نخواهد رفت. اومبرتو اکو در کتاب «از کتاب رهایی نداریم» میگوید برخی اختراعات بشر از ابتدا چنان خوب بودهاند که هنوز نتوانستهایم چیزی را جایگرین آنها کنیم. کتاب نیز از همان موارد است. رسانههای مختلفی ادعا کردهاند میخواهند جای کتاب را بگیرند، اما هیچ یک موفق نبودهاند. این مسأله دلیل مهمی دارد و آن کیفیت خود کتاب کاغذی است. شما تا کتاب کاغذی را باز میکنید، بدون کمک گرفتن از هیچ ابزار یا نرمافزار کمکی به اصل مطلب دست پیدا میکنید. این عنصر سبب میشود حذف شدن کتاب کاغذی در حال حاضر توسط هیچ رسانهای ممکن نباشد. موبایل و تبلت و لپتاپ و فایلهای صوتی همگی به شارژ شدن و ابزارهای جانبی نیاز دارند و ممکن است بهراحتی و در هر شرایطی قابل استفاده نباشند، اما کتاب وضعیت دیگری دارد. ناگفته نماند که عمر هیچ چیز در جهان ابدی نیست، منتهی طول و دوره آن مهم است. کتاب کاغذی، علی رغم وجود تمام کتابخانههای دیجیتال، کتابخانههای بدون مرز و کتابخانههای بدون دیوار، کماکان به قوت خود باقی است و همزمان و همراه با باقی رسانهها پیش میرود. وقتی که تلویزیون آمد نیز عدهای گفتند سینما حذف میشود، اما این اتفاق رخ نداد و هر یک جایگاه و مسیری خاص دارند. به همین دلیل، کتاب و کتابخانه مجازی در شرایط کنونی مورد استفاده قرار میگیرد، اما کتاب کاغذی همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
- نظر به ریاست حضرتعالی بر کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی، چنانچه تجربه، دستآورد، نوآوری یا هر مطلبی برای اشاره دارید بفرمایید.
کتابخانه مرکزی دانشگاه و کتابخانههای دانشگاه در دهه گذشته پوستاندازی جدی را تجربه کردهاند. از نظر فیزیکی، دو بار بازسازی و بهینهسازی مجموعه را داشتیم. از نظر امکانات و تجهیزات تلاش شد تا شرایط بهنحو مطلوبی تغییر کند و به سمت کتابخانه دیجیتال رفتیم. از نظر فعالیتهای سیاستگذاری، سازماندهی، فراهمآوری و غیره به سمت کتابخانههای نیمهمتمرکز و غیرمتمرکز رفتیم و کتابخانه مرکزی نقش نظارتی پیدا کرده است. از نظر تأمین مجموعه و تقویت آن در طول این سالها، بهخصوص در سالهای 95، 96 و 97، بودجه خوبی برای تهیه منابع در اختیار گرفته شد و با مدیریت هوشمند فراهمآوری منابع اطلاعاتی، توانستیم بهنحو مطلوبی از منابع بهره ببریم و کتابخانه را بهدرستی تقویت کنیم. ارتباط با مجامع بیرونی و بینالمللی و تأسیس بخشهای مهمی مثل روابط عمومی، کتابخانه کودک، نقشهخانه و فعالسازی بخش نابینایان جزء فعالیتهایی بوده است که کمک کرده تا ارتباط بهتری با جامعه بگیریم. در دوره کرونا نیز کتابخانههای دانشگاه بلافاصله فعالیتهای خود را بهصورت غیرمجازی دنبال کردند و بلافاصله تمام راههای ارتباطی برای مخاطبان پیشبینی شد. حتی همکاران شمارههای تلفن همراه خود را در اختیار عزیزان قرار دادند. بهخاطر دارم شب عید سال 99 ساعت 23 همکار من مستنداتی ارسال کرد که در آن بازه زمانی در حال ارائه خدمت به مخاطبان بوده است. ما بسیار خوشحالیم و تلاش کردهایم دسترسی به کتابخانه دیجیتال و منابع را به نحوی پیش ببریم که بتوانیم پاسخگوی نیاز مخاطبین باشد. از کارهای دیگری که انجام دادهایم انجام تسویهحساب از طریق تلفن و تحویل گرفتن کتب امانی از طریق پست و پیک بوده است.
- آمار مطالعه در ایران آشکارا کمتر از دول پیشرفته است. چه عللی در این امر دخیلاند؟ وضعیت کنونی کتابخانههای کشور چه تأثیری بر این آمار داشته است؟
ما همیشه با سرانه مطالعه و آمار در این زمینه مخالفایم، چرا که آمار و اعداد و ارقام بیاحترامی به امر مطالعه و تقلیل آن به عدد است، در حالی که مطالعه برای بالا بردن کیفیت زندگی انسانها و آرامش روحی او و داشتن زندگی بهتر است. وقتی صحبت از آمار میکنیم، وارد یک مسابقه میشویم. مهم مسأله استفاده از خواندهها است و کیفیت خواندن مهمتر از کمیت آن است. آمار و اعداد به ما میگوید از این منظر از دول پیشرفته عقب ماندهایم، در حالی که هیچ منبع درستی برای این که این میزان را نشان دهد نداریم و کشور ما هنوز آمار مبتنی بر پژوهشی که دارای آمار دقیق در این زمینه باشد ارائه نداده است و حتی آمارها ضد و نقیض است. دلیل عمده این که شاید ما کمتر کتاب میخوانیم این است که روح علم و روح مکتوب در ما کندتر است. ما انسانهای شنواییمدار و شفاهی هستیم و ترجیح میدهیم قصه بشنویم تا این که مطالعه و کار جدی را پی بگیریم. ممکن است بسیاری در این زمینه استثنا باشند، اما قاطبه جامعه را که در نظر بگیریم متوجه میشویم که وضع ما در این زمینه نامطلوب است. دلیل دیگر این است که علم، فرهنگ و آموزش در کشور ما رو به تقلیل و کاهش گذاشته است و آموزشهای صحیح، وضعیت فرهنگی صحیح و شرایطی که انسانها حس کنند چهارچوبهای مشخص و ثبات اخلاقی، رفتاری، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد، کمتر دیده میشود. همه اینها سبب میشود مطالعه نیز جایگاه لازم را نداشته باشد. افراد در این لحظه از خود میپرسند «من چرا باید مطالعه کنم؟». وقتی انسانی بدون سواد، مطالعه و فکر و اندیشهی درست میتواند وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشد، افراد عادی دلیلی برای مطالعه نمیبینند. ما تا زمانی که مسائل اجتماعی مختلف را با هم نبینیم و تفکر سیستمی در مورد آنها نداشته باشیم تا بتوانیم ببینیم که همه اینها به هم متصلاند و بر هم تأثیر میگذارند، نمیتوانیم مطالعه را تقویت کنیم و رونق بخشیم.
- وضعیت کتابخانههای ایران بهطور عام و کتابخانهها در آکادمیهای ایران بهطور خاص را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ما توانستهایم تجربیات و روشهای دول پیشرو و پیشرفته را در این حوزه مورد بهرهبرداری قرار دهیم؟ پیشنهاد شما برای اصلاح وضعیت کنونی چیست؟
وضعیت کتابخانههای ما در سطح عمومی با جهان فاصله دارد و این ناشی از مسائل فرهنگی است. فرهنگ جامعهای که بسیار به کتاب، سند، علم و دانش احترام میگذارد و انتظار دارد مردم نیز اینگونه فکر کنند و تمام سیاستمداران نیز مستند سخن میگویند و رفتار میکنند، مراجعه به کتابخانه را بیشتر میکند. از سوی دیگر، برای ارتقای فکری و ذهنی جامعه نیز در این جوامع به داشتن دانش بیشتر بها داده میشود. از این رو، کتابخانه مرجعی نیک است. وقتی این فرهنگ و زیرساخت را نداشته باشیم، کتابخانههای ما نیز از رونق میافتند و آن تجربه زیسته و تجربههای تلخ گذشته سبب شده که رسوب ذهنی غلطی در ذهن آدمیان شکل بگیرد که کتابخانهها وضعیت مطلوبی ندارند، خدمات درستی ارئه نمیدهند و ما نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. البته در بسیاری موارد نیز چنین است، چون کتابخانههای عمومی ما بیشتر سیاستزدهاند تا این که تابع عوامل فرهنگی، آزادی فرهنگی و آزادی بیان باشند. به همین دلیل، جایگاه و منابع و نوع خدماتی که ارائه میدهند گزیشی است و نمیتواند نیازهای تمام اقشار را برآورده کند. ما معتقدیم که عدالت فرهنگی باید حاکم شود و همه بتوانند منابع مورد نیاز خود را سفارش دهند و کتابخانهها نیز ملزم باشند که برای آنها این منابع را فراهم کنند، به دور از این که در مورد دین، ایدئولوژی، فکر، جنسیت و شخصیت مخاطب بیاندیشند. تنها ارائه خدمات مهم است. در کتابخانههای دانشگاهی وضعیت بهتر است، اما باز هم اساتید و اعضای هیأت علمی که باید رونقدهنده کتابخانهها باشند، کمتر مراجعه میکنند و در کارهای دانشگاهی ارجاع جدی به کتابخانه کم شده است. به همین دلیل، رونق کتابخانهها زیاد نیست. ما در کشور خود دائماً این فکر غلط را داریم که جایی که درآمدزایی وجود نداشته باشد و پولی به دست ندهد، مصرفکننده است و همه از بودجهخواری آن ناراضیاند، در صورتی که کتابخانهها و مراکز فرهنگی ستونهای جامعهاند و باید مورد حمایت جدی قرار بگیرند و اصلاً از سایر نقاط درآمدزایی شود و در این زمینه خرج شود. در کتابخانههای دانشگاهی نیز کمبود منابع، بودجه و امکانات ضرر زننده است. مثلاً در دانشگاه خود ما دانشجویان مطالبه دارند که کتابخانهها روزهای تعطیل و عصرها تا دیروقت فعال باشند، اما بهدلیل کمبود بودجه این امکان را نداریم. در خرید منابع نیز محدودیتهایی داریم که سبب میشود نتوانیم به نیازهای همه مخاطبان پاسخ دهیم. برای رفع این وضعیت، ابتدا باید جایگاه کتابخانهها را درک کنیم. کتابخانه جایی نیست که بودجه را بیهوده مصرف میکند، بلکه جایی است که سبب میشود فکر و اندیشه مردم گسترش پیدا کند. اصلاً جامعه از همین طریق توسعه مییابد. وانگهی باید منابع لازم را در اختیار کتابخانهها قرار دهیم و فرهنگسازی جدی شود که اساتید و دانشجویان مراجعه کرده و استفاده کنند. از سوی دیگر، کتابداران نیز باید متخصص باشند و عشق و علاقه به کتابداری داشته باشند و کاربر را محترم بشمارند و تمام تلاش خود را برای رفع نیازهای کاربران بذل کنند.
- آیا در حوزه سیاستگذاری کلان اهتمام لازم به کتاب و امر کتابداری وجود دارد؟ اصلاً و اساساً آیا متولیان امر توجه و دیدگاه مناسبی نسبت به اهمیت این حوزه و نقش بهسزای آن در بهبود وضعیت فرهنگی کشور دارند؟ تحلیل شما چیست؟ چنانچه پیشنهادی دارید بفرمایید.
متخصصان امر، یعنی کتابداران و متولیان فرهنگی، تلاش خود را میکنند، مانند انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و نهادهای دیگر. صاحبنظران فعالیتهای جدی و زیادی دارند، اما مانند تمام مسائل فرهنگی دیگر، این موضوع نیز تحت سیطره مسائل اقتصادی قرار میگیرد. بهعنوان نمونه، به رؤسای کتابخانههای بزرگ و مراکز مرتبط مانند کتابخانه ملی ایران و کتابخانه عمومی کشور بنگرید. این افراد اغلب سیاسی و غیرمتخصصاند. همین امر سبب میشود که این نهادها نتوانند بهدرستی خدمات صحیح کتابخانه ای ارائه دهند. از سوی دیگر، متولیان فرهنگی و سردمداران که باید از فرهنگ و کتاب حمایت کنند، خود باید اهل کتاب باشند و کتاب را نه بهعنوان یک کالای دکوری، بلکه بهعنوان یک موضوع ضروری در کار و زندگی و تصمیمگیریهای خود دخالت دهند. اینها باید بدانند بدون کتاب همواره جامعه چیزی کم دارد و به سرمنزل مقصود نمیرسد. دیدگاه کلی کشور به امر فرهنگ، هنر و کتاب مناسب نیست. حال روحی کتاب چنان که باید خوب نیست. ما باید بهدور از تمام مسائل سیاسی و ایدئولوژیک متوجه باشیم که کتاب ناجی بشر و فکر و روح او است. وقتی روح درستی در یک کالبد حلول کند، قطعاً آن جسم و جامعه رشد میکند، تابآوری بیشتری دارد و میتواند مسائل را حل کند و تصمیمات لازمه را اتخاذ نماید.
- علت کاهش استقبال از کتاب از سوی قشر کتابخوان و تبعاً کاهش معنادار تیراژ بسیاری از کتب منتشره چیست؟ عوامل اقتصادی، گرفتاریهای مهمتر آنها یا امور دیگر؟
مسائل فرهنگی و نیاز به کتاب و جایگاه کتاب در جامعه زمینه اصلی از دست دادن انگیزه برای کتابخوانی است. از سوی دیگر، رسانههای مختلف و ابزارهای رقیب زیادی برای کتاب وجود دارد. شبکههای اجتماعی بسیار سهلالوصولاند و نیاز به کار فکری چندانی نیز ندارند. آنها بیشتر آدمیان را جذب میکنند و اصلاً برای سرگرم ساختن انسانها طراحی شدهاند. سرگرمی ساده و لذت بردن از زیبایی های رسانه های جدید، دامی است که در پس این رسانه ها نهفته و به مرور ذهن را تنبل می کنند. این در حالی است که کتاب خواندن امر مشکلی است و نیازمند فکر کردن است. رسانههای رقیب از این منظر در جذب موفقتراند، اما بعدها انسانها متوجه میشوند که وقت خود را تلف کردهاند. به هر حال، این ابزارها رقیب جدی کتاباند و این یک معضل جدی است. از سوی دیگر، سیاستهای آموزشی، بهویژه آموزش خانوادهها و کودکان برای قرابت با کتاب سیاستهایی جدی نبوده است. تجربه زیسته کودکان، عموماً تجربه دیدن کتاب در دستان معلم، پدر و مادر، خانواده و جامعه نیست، بلکه اینها را معمولً یک چیز لوکس میدانند. جوانان ممکن است هزینه زیادی برای یک پرس غذا بکنند، اما همان مقدار را برای کتابی که ممکن است ده سال توسط چند نفر مطالعه شود و تولید انرژی و فکر و کار مفید کند، خرج نمیکنند. از این رو، مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی و بهویژه اقتصادی سبب شده است که انسانها کمتر به سمت کتاب بروند و بهانههای مختلفی بتراشند. این که گفته میشود کتاب در کشور ما گران است، درست نیست. ما وقتی یک کتاب میخریم، در کتابخانه ما تا سالها میماند و ممکن است تا چند نسل از آن بهره ببرند. من کتابی دارم که در کودکی خریدهام. این کتاب را خودم، دوستانم، همسرم، کودکانم و آشنایانم خواندهایم و هزینه چندانی نبرده است. البته نمیگویم همه مردم زندگی خود را وقف کتاب خواندن کنند، لکن میشود از کتاب بهمثابه یک کالای فرهنگی ماندگار که زندگی را رونق میدهد نام برد.
- چنانچه اثری در دست تألیف یا ترجمه دارید و مایلاید در باب آن صحبت کنید، بفرمایید.
من همیشه کارهای زیادی در دست تألیف و ترجمه دارم، اما از مواردی که در حال حاضر با آنها درگیر هستم یکی کتابی است از سفرهای خارجی من که مطالب آن را در طول سفرهای خارجی خود نوشتهام و الان تقریباً آماده انتشار است. مقالهای در مورد تاریخچه کتابخانههای دانشگاه شهید بهشتی یا دانشگاه ملی بهسفارش یک مرکز علمی وابسته به شهرداری نگاشتهام که در مراحل آخر است. چند مقاله در مورد محمد دشتی و عنواننگار برای دایره المعارف نهجالبلاغه در دست دارم. یک کتاب با عنوان «بازنمایی اطلاعات» برای انتشارات سمت نوشتهام که مراحل نهایی ویرایش و اصلاح را طی میکند. بهعلاوه، در وبلاگ شخصی خودم هر ماه یک مطلب را منتشر میکنم و یادداشتهای کوتاهی در رسانههای مختلف دارم. از جمله همین اواخر مطلبی از من با عنوان «نواب کتابخانه» در خبرگزاری کتابداری ایران (لیزنا) منتشر شد که نگاهی نو و رویکردی بدیع به کتابخانهها را در این نوشتار عرضه کردم.
- بهعنوان سخن آخر، اگر نکتهای مغفول مانده است بفرمایید.
ابتدا از شما تشکر میکنم که به کتاب و کتابخوانی توجه کردید. من بهعنوان یک فعال مروج کتابخوانی دغدغه این را دارم که انسانها وقت طلایی خود را تلف نکنند. بسیاری اوقات در اتوبوس، مترو و سفر میبینیم انسانها، دو یا سه ساعت کلافه مینشینند و مطلبی برای خواندن ندارند. اغلب از کندی، ملال و کسلکنندگی کار خود شاکیاند، اما کتابی برای باز شدن ذهن و ارتقای شغلی خود نمیخوانند. باید گفت آن زندگی که بدون کتاب سر شود، زندگی بیکیفیتی است. کتاب مانند یک عامل پیشبرنده فکر و روح انسان سبب باز شدن تفکر آدمی میشود. وقتی شما کتابی را باز میکنید، با این کتاب به سفرهای درازی میروید و با هزاران انسانی که نمیشناختید و امکان ارتباط با آنها را نداشتید ملاقات میکنید و فکرها و اندیشههای زیبا و براقی که در کتب آمده است را میشنوید و از آن بهره میبرید. آنچه منتشر میشود، حاصل سالها فکر و اندیشه یک نویسنده است که او بهزیبایی آن را در اختیار شما قرار داده است و شما بدون نیاز به این که به خود فشاری برای کسب تجربه بیاورید، میتوانید از آن نتایج بهره ببرید. ضمن این که کتابخانهها و کتابداران خود را آماده کردهاند تا شما به آنها مراحعه کنید و از برآورده کردن نیاز مخاطبان بسیار خشنود میشوند. بنابراین، فرهنگ استفاده از کتابخانه و امانت گرفتن کتاب را افزایش دهیم و نگران آمادهسازی مکان برای نگهداری کتب و هزینه برای تهیه آنها نداشته باشیم. آرزوی تندرستی برای تمام مخاطبان شما دارم و امیدوارم حداقل ماهی یک کتاب خوب را بخوانیم و لذت کتابخوانی را تجربه کنیم.
مصاحبه: علی کاویانی، دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی